۵/۲۵/۱۳۸۸

به مناسبت 27 مرداد، هفتمین سالگرد شهادت آیت الله سید محمد علی کاظمینی بروجردی

قتل پیشوای دینی مخالف تز « دیانت ما عین سیاست ماست » در هفت سال قبل، زنگ خطری برای تاریخ بود که استبداد مذهبی به اوج خود رسیده و چنانچه علاج می شد به خفقان بعد از انتخابات منجر نمی گشت و امروز نیز اگر چاره دیکتاتوری اسلامی نشود، وقایع وخیم و فجیعی گریبانگیر ملت مظلوم خواهد شد. کشتن یک رهبر مذهبی معارض با حکومت مدعی جمهوریت و اسلامیت، لکه ننگ ماندگاری در بستر تقویم ایران زمین است، که با هیچ عذر و فریبی، زدوده نمی گردد تا افشای کامل و جامع ماهیت ضد بشری نظام حاکم گردد.

سروده هائي از ارادتمندان مرجع مقتول

هفتمین سال به یادت، چو به مرداد آمد
ناله از طور به تین گشت و به این صحن آمد
هفت سالست که بر اهل حرم، تیر آمد
به کدامین شررم ناله کنم؟ زجر آمد
ای که فرزند حسینی، ز چه رو، فقد آمد
شرح آن آیه سلطان، ز سما، خیر آمد
مادرت فاطمه گفتا که مخور غصه، تو را یار آمد
منجی مرغک بی آب و غذا، باز آمد
آهوان را برهاند ز همه دام، که « ارحم » آمد
صید و صیاد دهد فاصله و عدل به فریاد آمد
سیدا مسجد تو، غصب ز بیداد آمد
قبر آن نایب مولا، چو به تخریب آمد
همسرش گشته به غیبت، چو مرا اشک آمد
چشم بر سجن پسر داشت، که خون می آمد
سروده مهندس منیژه دارابی
*******
ای آیت حق، نفس تو را مرده، کجائی؟
رافض به جهان، رجم کن ِ دهر، کجائی؟
ای مجتهد رو به جنان کرده کجائی؟
سادات به آباء کرامت شده مشهور کجائی؟
***
او بود فقیهی که غضب کرده به شیطان
ابلیس چنان زد لگدش، رفت ز میدان
هم مسجد نورش بگرفت، غصه و بی جان
هم مقبره اش خرد نمود از سر حیران
هم همسر مظلومه او، کُشت به تاوان
هم وارث و یارش بدهد بند به زندان
اکنون که به هفت آمده این یاد به یاران
یا رب بده ما تشنه لبان، ابر بهاران
تا رود به صد جوی کُند، نعمت باران
از نفخه نیزار، ز این العطش عصر، بسوزد همه جانان
زهره حقانی
*******
مسجد نور شده سنگر هر بی وطنی
آبرویش شده بی رنگ ز هر خیره سری
چو به محراب، نجاست به امامت آمد
گو قضا کن که به مأموم ، خطاها آمد
بی نوا پای به منبر شده و اشک به تمساح کند
گریه بر قتل حسین، نذر به آن شمر کند
روضه خوانش که دعاگوی یزیدان باشد
بزند کف که به صف لشكر خولی باشد
سالها خانه ز حق دور شد و گشته خراب
جایگاهی به عذاب آمد و آزار و عقاب
هفت سال است که نور از قمرش گشته جدا
دکه ای شد به شیاطین و خصومت به خدا
سالها نعلین ستم پوش به قبرت آمد
همسرت غسل به خون، از در زندان آمد
برج مرداد و مه مهدی ما شعبان است
چونکه میلاد امام، نائب او معراج است
پروین رمضانی
*******
منتقم سوی عدو، بهر قضاوت آید
پدرا، مصلح یزدان ز سفر باز آید
عدل و دادی ز سراپرده عالم آید
باب مظلوم مرا صبح امیدی آید
که ز سرچشمه آن، حوض ز کوثر آید
وقت رفتن به پسر گفت که یادت آید
زده ام فال که فریادرست می آید
غصب آن مقبره و هتک، به پایان آید
مسجد نور ز هر فتنه جدا می آید

هیچ نظری موجود نیست: