۸/۲۱/۱۳۸۶

از سروده های آیت الله بروجردی در زندان اوین
اسلام به ذات خود ندارد عيبي ******* هر عيب كه مي بيني ، از ظلم و ستم بيني
ايران به درون خود ، ندارد خاري ******* هر خار كه مي بيني ، از ديو خَشن بيني
مُسلم چو سلامت شد ، هرگز نكند پَستي ******* آن پَست كه مي بيني ، از نَفْسِ لعين بيني
ميهن كه تو مي بيني ، هرگز ندهد دردي ******* آن درد كه مي بيني ، از غولِ خطا بيني
گرعدل شود حاكم ، زندان نكني شخصي ******* فرزند وطن هرگز ، در بند نمي بيني
مسجد چو شود بابي ، در حل معمّائي ******* پُربار كند محراب ، هم منبر يزداني
اين مَأذنه و شَهرت ، گر بار دهد روزي ******* در كوچه و بازارش ، خيرات فرا بيني
مُجرم بشود ناياب ، گر توبه كند قاضي ******* سلول شود كشور ، ‌گر خفته كني عدلي
با جور نمي خواند ، ‌دعواي مسلماني ******* پاينده شود پستي ، گر كشته شود حقّي

هیچ نظری موجود نیست: